خوب سلام من برگشتم بیان😎
و یه تغییراتی به متنام دادم
از سیاهیه مطلق اومده رو خاکستری😎(سیاهو سفید )
بگذریم
این متن جدیدمه!
تو!
تو
نوازش همون خورشیدی هستی
که فراموش کرده گرما بخشیدن
چه حسی داشت
و بی برگشت بوسه میزنی
از همون بوسه هایی که
تا ابد توی تنهاییت دوی گونه هات قدم بر میدارن
و باعث لبخندای یهوییت میشن
تو
بوسه ی یه رنگین کمونی هستی
که عاشقانه آسمون چشم های منو رنگ میزنه
رنگی تر از تمام رنگین کمون های بوم سفید
و توی دنیای تیله ایه چشم هام میخوابه
و رنگ هاشو مثل رنگ قهوه ی تلخ
لذت بخش میکنه
تو
شبنم صبحگاهیه یک بارون بی گناهی
که روی گلبرگ های وجود من آروم میگیره
و تمام طلوع های بین شب هامو
توی دنیای کوچیکش جا میده
مخلوقات شب
عاشقانه عشق میپرستن
تو
آوازی از لحظه لحظه ی آینده ای
غلط گیری برای سفید کردن
تمام سایه های گذشته
و فرصتی برای دوباره و دوباره نوشتن
تو
رودی از پر شیب ترین قلبی
و هر بار خط لبخند رنگین کمانیم رو میبوسی
و من رو بین موج هات قلقلک میدی
تا تمام رنگ هامو تو آسمون رها کنم
تو
رویای یک کابوسی
روشناییه یک تاریکی
بارون یک خشکسالی
تو
بهترین منی!